سازمان ما که یک سازمان دولتی است چند وقت پیش حدود 50 نفر رو استخدام کرد. خوب انتظار میرفت که وقتی نفر جدید استخدام میکنن این نفرات کارهای رو زمین مانده سازمان رو انجام بدن و باری از روی دوش سازمان بردارند. ولی این یک رویا بود. در واقع در ایران این یک رویا است که وقتی سازمان دولتی نفرات جدیدی رو استخدام میکنه و متعهد میشه که به آنها تمام مزایا و حقوق رو پرداخت کنه برای اونها واقعا کار داشته باشه و صرف ازدیاد کارمند اونها رو استخدام نکرده باشه. علی ای حال سازمان برای این نفرات نه تنها کاری نداشت بلکه اصلا کاری بهشون نداشت، ول کرده بود به امان خدا!!!!! یعنی اینکه در واقع این نفرات جدید فقط هزینه های سازمان رو بالا بردن و فعلا کاری ندارند که انجام بدن. البته این یک سر قضیه اس.
ولی مهمتر از این سر قضیه اون یکی سر قضیس که خوب، شما برای این نفرات جدید کاری ندارید، اما آیا نمی توانید برای این نفرات کار درست کنید یعنی نمیتوانید کارآفرین باشید.!!!!! کارآفرینی به این معنی است که کار جدید درست کنید یعنی به نظر من کار درست کردنی است نه بودنی. به بیان دیگر کار را باید درست کرد در اینصورت است که میتوان گفت کارآفرینی. بنابراین وقتی میتوان برای این نفرات کار درست کرد چرا این سازمان و مدیران آن این سرمایه های عظیم انسانی را هدر داده و اسراف می کنن؟!!!! جوابش واضح است. چون سوء مدیریت از بالای نظام گرفته تا پایین وجود دارد و مدیری که واقعا مدیر بوده و لایق باشد خیلی خیلی خیلی ..... خیلی کم پیدا می شود.
*** ای اهل ایمان بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید.***